و ناگهان خورشید آمد وهمه را مبهوت خود کرد همه جا گرم شده بود صدایی از درون فریاد می زد ببین او همان کسی است که سالها در انتظار دیدنش بودی. ببین او را که مانند ماه شب چهارده می درخشد و همه را به خود خیره کرده
همه در انتظار دیدنش بودند، فرمانده و نیروی جز نمی شناخت همه او را می خواستند و او همه را ولی در این میان جای یکی خالی بود.
جای همان پیشوا و امامی که با فرمان او امروز این بساط برپا بود کاش او هم بود و میدید که چه زیبا جانشینش در این مقام چه خوب از پس کارها برآمده و باعث اقتدار لینچنینی لشکرمخلص خدا شده.
روحش شاد و یادش گرامی
بخشهایی که خواندید یادداشتهای یک بسیجی در روز 5 آذر، در مراسم رژه ی بسیجیان بود.
کلمات کلیدی:
